از ماست که برماست !

کاملا بدون شرح ! ! !

س س س س س س س

سفره هفت سین رو زود جمع کردن ته دیگش به ما رسید !



فکر کنم این سال دومی باشه که خانم یاوری و دوستانشون زحمت می کشن .

فضای دانشکده هم زمان با سال نو ، یک کم رنگ و روح میگیره .

اب در كوزه و ما تشنه لبان ... !

امتحان جراحي ٤ داري ... اساتيد جراحي دوره ات كردن ... يدونه سوالم گيرت نمياد ! اينجاست كه شاعر ميگه ... !

جمعه شب : دكتر بابازاده اومده بود روضه خونه مون !

شنبه ظهر : خونه حاج اقاي موسوي بعد تموم شدن روضه با دكتر جلاليان سلام و احوالپرسي كردم (گفتش٤شنبه امتحان داريد!)

٢شنبه صبح : دكتر حسين پور اومد دم در خونه مون با پدر كار داشت !

٣شنبه : همراه بابا جراحي ميخونم :))

خدايا اخه همين درسته ؟!! :دي

ندیدم نگاری به زیبایی تو . . .

هزار و صد و هفتاد و هشت سال پیش در سحر چنین شبی مطابق با پانزدهم شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هجری قمری امام مهدی فرزند امام حسن متولد شد .

وی دوازدهمین امام شیعه بوده و به اعتقاد انان در سال دویست و شصت هجری قمری در سن پنج سالگی به امامت رسیده است.او از اغاز امامت تا سال سیصد و بیست و نه هجری قمری به مدت شصت و نه سال در غیبت صغری بوده و پس از ان تاکنون در غیبت کبری می باشد.

متن بالا رو که نوشتم یاد مجری برنامه تقویم تاریخ رادیو افتادم :))

البته یک کمی هم از دستی اونجوری نوشتم ! اخه بعضیا به طولانی بودن  عمر امام زمان یا اینکه ایشون میتونه با یدونه شمشیر از پس بمبای اتمی امریکا بربیاد شک دارن ! خوب حق دارن مگه چیه !!

منتهی یک کمی تنبل تشریف دارن نمیرن دنبال جواب سوالشون ! به هرحال بگذریم :))

عید همه تون مبارک

حیف که تو تعطیلاتیم نمیشه شیرینی گرفت ولی ایشالا بعدش به مناسبت عروس و داماد شدنتون شیرینی بیارید !!

اینم یه ترانه خوشگل :)

سوال !!!

شیخ را گفتند : یا شیخ چگونه می شود در درس پریو بیفتیم ؟!؟

شیخ ریشی جنبانید سپس گریبان چاک داد و نعره زنان سر به بیایان نهاد !!

مرید که حال شیخ وی را دگرگون کرده بود علت سوال کرد ؟

گفتندش شیخ از سر لج واحد پریو برنداشته بود ولی نمره قبولی در کارنامه اش بود !!

پایان.

ما اینیم ... !

چند روز پیش با بچه ها دور هم جمع شده بودیم داشتیم صحبت میکردیم که حرف به جشن تولد و ماه تولد و این جور چیزا رسید ...

و از اون جایی که حس ناسیونالیستی (چه ربطی داشت!)باعث میشه هرکسی از ماه تولد خودش تعریف کنه ! باعث شد به سر و کله هم بزنیم که خوب معلومه پیروز ماجرا کیه !!!

به ذهنم رسید به افتخار زیباترین ماه سال یه پست بذارم تا کو... شود هر آنکه نتوان بیند :))))

اولش باید از مناسبتای این ماه بگم که بزرگداشت شاعرای گنده ای مثل سعدی ، فردوسی و خیام تو این ماهه تازه به علاوه روز معلم !

دیگه این روزا هم که بورس خلیج همیشه فارسو جزیره ابوموسی است !


داداش سیا ضایع شد !

باریک :))

بماند که روز ملی خلیج فارس روز تولد منه !!!!!!!


از جنگلو طبیعت هم نگم که دیگه جای حرفی واسه بچه های ماهای دیگه نمیمونه !

اونجا که شاعر اعتراف میکنه :

فروردین ماه گل‌ها

دنیا دارد تماشا

ارديبهشت

از سبزه

زیبا می‌گردد صحرا !!


چهره زیبای اردیبهشت !


ماه جوانه زدن :)))


هرچند به فال و این جور چیزا اهمیت نمیدم ولی واسه کسایی که خوششون میاد باید بگم که :

مرد متولد اردیبهشت --->لابد تصور مي كنيد كه يك مرد متولد برج ثور آدمي است آرام ، اهل عمل ،حساس و همانند صخره اي عظيم پابرجاست. اين تصور شما كاملا درست است و با حقيقت وفق مي دهد(ریا نشه !!!) ... مرد متولد برج ثور از نظر همسري،شوهري است پر اغماض كه به راحتي از خطاهاي زنش چشم مي پوشد. او اگر برايش امكان داشته باشد، از ساختن يك خانه راحت، خريد لباس هاي زيبا، عطرهاي گران قيمت، مبل و اثاثيه خوب ( اما به درد بخور ) خودداري نمي كند (اینش خوب نیست !!!)

زن متولد اردیبهشت --->زن متولد ارديبهشت واقعا قلبي بزرگ و روحي بلند دارد ولو اينكه خيلي كوچك اندام باشد وقدش از يك متر و پنجاه سانتيمتر تجاوز نكند (مگه فیلم هندیه !!!) ... مشهور است كه زن ها خيلي بيش از آنچه تابع عقل خود باشند، پايبند احساسات خويش هستند اما اين حرف به هيچ صورت مفهومش اين نيست كه يك زن متولد ارديبهشت عاقل و چيز فهم نمي باشد (ایول آدم چیزفهم !!!)

حالا واسه اینکه متولدین ماهای دیگه سرخورده نشن میتونن یه دوست اردیبهشتی پیدا کنن و باهاش پز بدن :)))


اهان تا یادم نرفته به اقای حامدی نماینده خوب کلاس ، اقای فاروقی که با جزوه هاشون ما رو از مشروطی نجات میدن و خودم که زحمت این پست ارزشمند !!!! رو کشیدم تبریک میگم :)


پ.ن : از امروز هرگونه کادو پذیرفته میشود !

امضا : ستاد بزرگداشت متولدین اردیبهشت !!!!!

پیش درامد !

هدف از این پست صرفا ابراز وجود بوده و ارزش دیگری ندارد ! (سردبیر هروقت خواستی بحذف ! )

راستی عیدتونم مبارک !

میخواستم بعد از امتحانات یک پست تصویری درباره شب امتحان بذارم ولی خوب سندرم تنبلی نمیذاره !

کسی اگه خاطره ای جکی(-18) چیزی داره بذاره دلمون گرفت از این وبلاگ !! !! !!

قالب بدرد نخور وبلاگ !

تفاوت لو !

دیروز کمی تا قسمتی فانتوم فیکسمون متفاوت برگزار شد ! 

کسایی که ترم پیش با دکتر قهرمانلو برداشته بودن یادشونه داشت اشکمون رو درمیاورد !

ولی این ترم انگار ...

ادامه نوشته

زنگ تفریح

نصفه شب یکی از بالا درمون پرید تو حیاط داداشم گفت علی دزده؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ “زوروِ ” داره از دست گروهبان گارسیا در میره

پسره اومده خواستگاریم میگم من الان می خوام درس بخونم می گه یعنی چند سال دیگه می خوای ازدواج کنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ۱۰ دقیقه صبر کنی این صفحه رو بخونم درسم تموم میشه

یارو نشسته کنار خیابون نوک دماغش چسبیده به زمین. دوستم میگه : معتاده؟!

پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخواد انعطاف بدنشو به رخ بکشه

با ماشین افتادیم ته دره یارو میگه زنگ بزنم آمبولانس بیاد؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه مشکل درون خانوادست خودمون حلش میکنیم

صدای خروپفش کشتمون ! تکونش دادم از خواب پریده، میگه سر صدام اذیتت می‌کنه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ جنس صداتو دوست دارم می‌خواستم بت بگم سعی‌ کن تو اوج که میری رو تحریرات بیشتر کار کنی‌!

تو تاکسی تنها نشستم میخوام کرایه حساب کنم طرف میگه ۱ نفر؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ۲ نفر حساب کن خورزوخان هم هست

از خونه زنگ زدم فست فود غذا بیارن، طرف میگه بفرستم واستون؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ آپلود کن، لینکش رو بده، دانلود میکنم

ماشینه تا شیشه جمع شده. یه نفر اون بغل افتاده پارچه سفید روش کشیدن. یارو داره رد میشه … میگه مرده؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ تصادف خستش کرده خوابیده

هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم. آمپولارو دادم به پرستاره. میگه آمپول بزنم؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!

رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بیارم. مربیه میگه بچه رو میبریدش؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ همینجا میخورمش

مگس نشسته رو برنج به خواهرم میگم: مگــــــــس … ! میگه بکشمش؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ زشته برنج خالی بخوره یکم خورشت بریز واسش

به دوستم میگم دیشب تو کرمان یه پسره بنزین ریخته سرش خودشو تو خیابون آتیش زده. میگه سوخت؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه جون گرفت رفت مرحله بعد !

رفتم دستشویی عمومی در میزنم میگم یکم سریع تر. میگه شمام دستشویی داری؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم شما کم و کسری نداری ؟!

به دوستم میگم وی پی ان داری؟ میگه واسه رد شدن از ادولف هیتلرینگ میخوای؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ واسه رد شدن از تنگه ابو غُریب میخوام. هم سنگرام منتظرن!!!

رفتم دنبال دوستم، زنگ خونه رو زدم میگم منتظرم، میگه بیام پایین؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بیا بالا پشت بوم، با هلیکوپتر اومدم


سوسکه را کشتم جنازشو ورداشتم ببرم بندازم بیرون. مامانم بین راه نگاه میکنه میگه کشتیش؟
میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو دستشویی خوابش برده بود دارم میبرمش تو رختخوابش بخو ابه

رباتی برای ورودی های 1490 دندان مشهد !

محققین انجمن دندانپزشکی در ژاپن یک ربات بیمار برای تمرین دانشجويان دندانپزشکی طراحی کرده اند. این ربات که Hanako 2 نام دارد توسعه یافته نسل ماقبل خود است که چندی پيش با عنوان Hanako معرفی شد.



این ربات می تواند همانند انسان عطسه بزند، چشم هايش را باز و بسته کند و به راحتی پلک بزند. حتی در حین کار دندانپزشک بر روی دندانش سرفه بزند و دهانش را به راحتی باز و بسته کند. حرکات سر این ربات نسبت به نمونه قبلی طبیعی تر شده است. او می تواند چشم خود را نیز به اطراف حرکت دهد و حتی رفلکس Gag را هم شبیه سازی کند.

مهمترين ویژگی اين ربات که آن را نسبت به نمونه ماقبلش متمايز ساخته توانايی آن در برقراری ارتباط کلامی با دندان پزشک است. او می تواند صحبت کند و شرايط و وضعيت خود را برای دندانپزشک توضیح دهد.

هنوزم منتظر است :)

عصر یک جمعه دلگیر

دلم گفت بگویم بنویسم كه چرا عشق به انسان نرسیده است؟

چرا آب به گلدان نرسیده است؟

چرا لحظه ی باران نرسیده است؟



بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید، بنویسد: كه هنوزم كه هنوز است،

چرا یوسف گمگشته به كنعان نرسیده است؟

چرا كلبه ی احزان به گلستان نرسیده است؟



خداوند گواه است، دلم چشم براه است،  و در حسرت یك پلك نگاه است.

ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه



خدایا برسد كاش به جایی،

برسد كاش صدایم به صدایی...


جواب نداره !

خط قرمز در دهه شصت، شلوار لی پسران و مانتوهای بالای مچ دختران بود
خط قرمز در دهه هفتاد ، آستین کوتاه لباس پسران و مانتوهای بالای زانوی دختران بود
خط قرمز در دهه هشتاد ، لباسهای بدن نمای پسران و مانتوهای "دلبری " بود
همه ما تغییر می کنیم حتی آن کسی که می خواهد جلوی تغییر را بگیرد
طبیعتِ " تغییر" را باور کنیم

یادداشت روزانه:یه مشت حرف مفت

-+- و دوره دوره ی دور زدن هاست... (اگه جزوه توپ داری...واسه خودت به کسی نده)

-+- الف:سرم کلاه رفت بی آنکه بدانم چرا (حال بعضی استادا بعد امتحان نمونه سوالی)

-+- مرد، آشپز زن ،زود پز (دیگه قدیمی شده الان زنا کاماندو شدن)

-+- غم ها و دغدغه ها لیمیت ندارند ولی شادی ها بعد از مدتی به طرف منفی میل می کنند(...)

-+- هر جا سخن از اعتماد است نام ایرانی ها میدرخشد(مخصوصا دانشجویان لابراتوار دندان)

-+- حرف ها را تومور نکنید بگذارید سر باز کنند(وعده ما ...گلاب به روتون...میعادگاه عاشقان)

@مغزهای آکبند...محمدخالی@

دیگه حرفی نمونده !

روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد.کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد، و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت : اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود.


این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت ! سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد.


...(( سه امکان وجود دارد : 1ـ دختر جوان باید آن پیشنهاد را رد کند. 2ـ هر دو سنگریزه را در بیاورد و نشان دهد که پیرمرد تقلب کرده است. 3ـ یکی از آن سنگریزه های سیاه را بیرون بیاورد و با پیرمرد ازدواج کند تا پدرش به زندان نیفتد.))  اگر شما بودید چه کار می کردید ؟! ...


و این کاری است که آن دختر زیرک انجام داد : دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود. در همین لحظه دخترک گفت : آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم ! اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است…. و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است.


نتیجه ای که 100 درصد به نفع آنها بود. 1ـ همیشه یک راه حل برای مشکلات پیچیده وجود دارد. 2ـ این حقیقت دارد که ما همیشه از زاویه خوب به مسایل نگاه نمی کنیم.

پیر دانا !

پدرم می گفتند وقتی دکتر شرمین استادمون بود بهمون می گفت :

پروتز ثروته جراحی شهرته اندو نکبته

و من دیروز وجدان کردم !!

3 تا دندون پر کنی یکی اکسسش بد بشه یکی دکتر زارعی گیر بده یکی بلای اسمونی نازل بشه :(((

خبرخبر

بچه های گروه هفت آسمان یه تئاتر دیگه رو بردن رو صحنه


لیست باجه های توزیع بلیط رایگان نمایش "عابرو" در سطح شهر مشهد:

۱. چهار راه شهدا       ۲. طبرسی ۲۵       ۳. طلاب - مفتح ۸       ۴. چهار راه دکترا

۵. میدان راهنمایی      ۶. سه راه خیام      ۷. امام رضا (ع) ۷      ۸. شهید قرنی ۱۶

۹. قاسم آباد - چهار راه مخابرات         ۱۰. جنت - روبروی کونسولگری

۱۱. خ پیروزی بعد از سینما پیروزی         ۱۲.  ابتدای دانشجو - مقابل آتش نشانی


دیشب با بچه ها رفتیم با اینکه راهش یک کمی خیلی دور بود ! ولی چسبید.

سرمقاله

از اونجایی که هر کاری یه شروعی داره منم با این پست استارت بزنم:


به نام خداوند جان آفرین          حکیم سخن در زبان افرین


به قول بنده خدا خیلی خوش امدم بهتون افتخار دادم  نویسنده وبلاگتون بشم !!!!!!!!

علی گفت هدیه تولدت اینه...والا انتظار بهتر از اینا رو داشتیم...

سعی می کنم هم چون نویسنده های پرکاری مثل اقای زارع ، اقای جابراف ، اقای وکیلی و... هر هفته یه مطلب بزارم


خوب  از این حرفای کلیشه ای که بگذریم

دیگه عرضی نیست...شب خوش !